یسنایسنا، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 1 روز سن داره

یه دنیا یه یسنا

کانون کودکان برترو یسنای من

از اواخر مهر ترم جدید زبانت رو شروع کردی البته تو یه موسسه جدید به اسم کانون زبان کودکان برتر که نمایندگیش تازگی به شهر ما هم رسیده با یه شیوه بهتر و جذاب تر برای تو. یه جورایی یه مهد زبانه و تو خیلی دوسش داری. هفته ای سه روز صبحها با هم میریم و سه ساعتی سرکلاسی بدون اینکه ذره ای خسته بشی. چون کنار نوشتن و خوندن و  نوشتن املا، بازی و شعر و ورزش هم به زبان انگلیسی دارین . یه کلاس خیلی خوب و پرانرژی که با دوست قدیمیت پرستش و یلدا شاگرد جدید حسابی کیف میکنید سرکلاس. من که عاشق خوندن نیایشهای اول صبحتون هستم و حسابی سرمست میشم از thank you GOD گفتنهاتون و تشکری که برای هر چیز از خدا میکنید. تشکر میکنید از خدا به خاطر دنیای زیبا و شیرینش...
21 آبان 1393

صدای پای آب

گوش کن صدای پای آب می آید و زاینده رود زیباترین آواز خلقت را در نصف جهان طنین انداز میکند....انگار امشب قلب زمین دوباره میتپد و مادر طبیعت عاشقانه حیات را در شریان هستی بخش نیمی از جهان جاری میسازد... همشهری عزیزم تولد دوباره زاینده رود بر تو مبارک...با تولد دوباره اش چشم امید به فرداهایی با آرامش و امنیت بیشتر همچون صلابت و زلالی آب زنده رود دوخته ام
15 آبان 1393

مهمانی فرشته

دیشب مهمون فرشته ها بودیم.موقع شام و سفره انداختن بهم گفتی شما ازجاتون بلند نشید من خودم همه کارا رومیکنم. آخه شما خسته میشید...بعد هم رفتی و سریع یکی یکی وسیله های سفره رو آوردی و با سلیقه قشنگ خودت سفره رو چیدی و آخر سر شاممون که سالاد الویه بود رو از یخچال آوردی و حسابی تحویلمون گرفتی .شام دیشب خیلی به من چسبید حتی خودت هم با اشتهای بیشتری غذا خوردی و بعد از شام هم خودت سفره رو جمع کردی و میگفتی امشب شما مهمون من هستین...دیشب به فرداهات فکر کردم که خانم خونه ات شدی و من و بابا مهمون خونه گرمت میشیم...خوشحالم از داشتنت مهربان فرشته من
10 آبان 1393

استدلال زیبا

امروز که داشتیم با هم دیگه تکالیف زبانت رو انجام میدادیم, حرف بامزه ای زدی.داشتیم با یه سری کلمات جمله سازی میکردیم و رسیدیم به کلمه cloud .گفتم خوب یه جمله بگو .گفتی:today is rainy.بهت گفتم عزیزم  این که توش cloud نداره با قیافه حق به جانب گفتی وقتی بارون میاد خوب ابریه دیگه توش ابره!!!! !!
9 آبان 1393

آموزگار عشق

دوستت دارم مادر ... این نه قابل محاسبه هست و نه قابل شمارش... بی انتهاست... تاوقتی هستم تاوقتی هستی دوستت دارم باتوبودن خیلی چیزارو بهم یاد داده...نمونه اش همین امشب وقتی فارغ از زمان ومکان با صدای بلند تو درگاهی wc گفتی دوستت دارم مامان جونم...ابراز عشق در هر زمان ومکانی امکانپذیره و به دل میشینه. ممنونم ازت جان مادر
1 آبان 1393
1